۱۳۸۷ خرداد ۱۶, پنجشنبه

تعلیم در انحصار

تعلیم در انحصار

ممانعت از تحصیل چهار دانشجوی دانشگاه تبریز در مقطع کارشناسی ارشد
امین امامی در مهندسی ساخت و تولید، ناهید بابازاده در علوم تربیتی، صمد پاشایی در مهندسی کشاورزی و نادر مهد قره باغ در رشته مهندسی برق، دانشجویان دانشگاه تبریز هستند که با ارائه نشدن کارنامه اولیه آزمون کارشناسی ارشد آنها، از ادامه تحصیل باز مانده اند
محدوده عمل نهادهای امنیتی در ساختار وزارت علوم تا حدی گسترش یافته است که به سادگی در امور آموزشی دانشجویان دخالت می کنند و بی توجه به شایستگی های علمی افراد، گزینش عقیدتی می نمایند. مسئولین وزارت علوم نیز تا کنون وجود دانشجویانی را که به دلیل عدم احراز صلاحیت عقیدتی از اخذ کارنامه خود محروم مانده اند، تأیید نکرده است. در حقیقت می توان این چنین تصور کرد که مسئولین وزارت علوم و دانشگاه ها خود گماشته مأموران امنیتی هستند که غالباً از تحصیلات مناسب آکادمیک نیز بی بهره مانده اند
همینک می توان ظهور و پیشرفت سریع طیفی را در دانشگاه ها مشاهده نمود: اساتید چکمه پوش
این اساتید یا از ابتدا چکمه پوش بوده اند یا اینکه به دلیل باقی ماندن در پست های دانشگاهی اخیراً به جرگه مأموران دانشگاهی پیوسته اند. در بررسی این طیف چند نکته قابل توجه است
یک - با گسترش محدودیت های سیاسی عقیدتی در جذب اعضا هیئت علمی دانشگاه ها و بازنشستگی اساتید با سابقه که بر مبنای شایستگی علمی به دانشگاه راه یافته بودند، طیف اساتید چکمه پوش به تدریج به اکثریت اعضا هیئت علمی تبدیل می گردند که کلیه نهادهای تصمیم گیری دانشگاه را به تسخیر خود در می آورند
دو- نحوه انتصاب رؤسای دانشگاه های عمده کشور نشان داده است داشتن سابقه امنیتی اجرایی یکی از مهمترین ملاک های انتصاب بوده است. مصداق های این مسئله در بسیاری از دانشگاه های تهران و همچنین دانشگاه های مناطق آذربایجان قابل مشاهده است
سه- شدت یافتن جریان انحصارگرا در دانشگاه ها، موجب گردیده است تا برخی دیگر از اساتید خواسته یا نا خواسته و بدون توجه به شأن دانشگاهی خود در مسیر حرکت این جریان نظامی گونه قرار گیرند
چهار- بزرگترین قربانی این جریان بی شک دانشجویان منتقد هستند که اینک با قدرتمند شدن طیف اساتید چکمه پوش، شاهد مداخله های خارج از عرف آکادمیک در مسائل آموزشی خود هستند
پنج- مهمترین خطر این گروه از اساتید، باز گذاشتن عرصه دانشگاه برای چکمه پوشانی است که بدون سابقه آکادمیک به دانشگاه راه یافته اند، چه در گروه اول می توان به ذات رابطه بر پایه تسامح استاد و شاگردی امیدوار بود اما در مورد گروه دوم باید منتظر تنبیهات پادگانی و اوامر فرمانده مآبانه بود
شش- رویدادها و جریانات اخیر دانشگاه تبریز نیز به نوعی نشانگر قدرت گرفتن طیف اساتید چکمه پوش و اقتدار همراهان بی سواد آن ها است

در چنین موقعیتی به نظر می رسد تلاش در جهت برقراری آزادی های آکادمیک و حفظ عرصه دانشگاهی یکی از مهمترین وظایف فعالین دانشجویی است. در این راستا می توان با حمایت از اساتیدی که در این جریان قرار نگرفته اند، حمایت های حقوقی از تضییع حقوق تحصیلی دانشجویان و آشکار نمودن مصداقی این جریان خطرناک در دانشگاه ها از گسترش آن جلوگیری نمود

۱ نظر:

Unknown گفت...

merheba. GAB roshenfikrane ishlerinen shiddetle muxalif olaraq size hushtar verir. veblagizi yigishdirin yoxsa her turlu kavgaya hazir olun.
GABin bash naziri.